به گزارش مشرق، «رفتار و گفتار پهلوانان» در زمانهایی نه چندان دور در این سرزمین زبانزد عام و خاص بود. اگر فردی صاحب عنوان پهلوانی میشد یک محله و یک شهر برایش احترام قائل بودند پهلوانان دست افتادهها را میگرفتند و نزد بزرگان به خاطر رفتار و گفتارشان عزیز و محترم بودند. پهلوانهای زیادی در ورزش ایران داشتهایم و داریم و انشالله خواهیم داشت!
نمیخواهیم عینک بدبینی به چشممان بزنیم و بگوییم که مرام، منش و گفتار پهلوانی در این سرزمین مرده است اما بدون عینک بدبینی هم نمیتوانیم خیلی نشانههای بارز و مشخصی از پهلوانهای با مرام گذشته ببینیم. ورزش قهرمانی و حرفهای انگار میخواهد همه چیز را ببلعد و برود.
در این روزگار ورزش حرفهای؛ انگار فقط قهرمان زنده را عشق است! مدال و جام قهرمانی مهم است نه رفتار و منش و گفتار پهلوانی که این روزها به آن بازی جوانمردانه هم میگویند!
انگار شعار بازی جوانمردانه در به اوت زدن یک توپ هنگام مصدومیت بازیکن حریف خلاصه شده است، تازه بر سر همین حداقل رفتار جوانمردانه و پهلوانی! هم همواره جنگ و جدل به راه میافتد.
نتیجه همین ورزش و ورزشکاران حرفهای ادبیاتی سخیف میشود. ستارههای کاغذی و قلابی که فقط روی جلد روزنامهها و نشریات و در رسانههای تصویری زیبا و دلربا و بامرام جلوه میکنند و از نزدیک نمیتوانی تحملشان کنی...
از بازیکنان جوانی که تازه سری در سرها درآوردهاند گرفته تا سرمربی ریش و مو سفید کرده در فوتبال همه و همه با ادبیاتی تهاجمی، پرخاشگر و اتهام زننده صحبت میکنند. انگار نه انگار اینها سرشناسان ورزش ایران هستند.
بازیکنی که چهار مصاحبه و چند عکس قدو نیمقدش در روزنامهها منتشر شده خیلی راحت چشمانش را بر روی کسوت مربیاش میبندد و هرچه بر زبانش میآید میگوید! شاید او شاگرد زرنگی است و نباید خیلی به این بازیکن خرده گرفت چون وقتی او میبیند بزرگان این فوتبال مثل محمد مایلیکهن، علی دایی بارها در رسانهها به هم میتازند و حتی به خصوصیترین رازهای زندگی یکدیگر هم رحم نمیکنند.
زمانی که این دوبزرگوار که هر دو اتفاقا سرمربیان تیم ملی هم بودهاند مدام از زمین و زمان انتقاد میکنند با یک برد و یک باخت به همه میتازند از ریش مدیرعامل باشگاه گرفته تا معاملههای زیرمیزی و روی میزی یکدیگر چه توقعی میتوان از بازیکنان جوان داشت؟
امروز 20 آبان ماه روز سیاهی برای فوتبال ایران است. روزی که یک مربی به اتهام ادبیات غیر ورزشیاش به حکم قانون روانه زندان شد.یک قهرمان یک معلم یک مربی به خاطر اظهارات بدون مدرکش زندانی شد.
او حتی به زندان رفتنش را افتخار میداند و از ماموران خواست به او دستبند بزنند ؛ شاید برای اینکه عکسهای فردای روزنامهها اکشنتر باشد!
قصد حمله و تخریب به مایلیکهن و دفاع از علی دایی را نداریم اما مگر نه اینکه مجازات و تنبیه برای اصلاح است اما متاسفیم که میبینیم حتی از زندان و مجازات هم به گونهای دیگر استقبال میشود؛ میگوید «کتاب خاطرات زندانم پرفروش خواهد شد!»
امروز روز سیاه فوتبال ایران است و دیگر نیازی به عینک سیاه و بدبینی نیست چون این سیاهی در فوتبال ایران از روز روشنتر است!
شاید ورزش ایران نیاز به بازنگری دارد. وقتی وزیر ورزش که فرد اول اجرایی ورزش ایران است و اتفاقا از کشتیگیران با سابقه بوده به فدارسیون فوتبال در رسانهها با نیش و کنایه حرف میزند و از تبانی، فساد و زد و بند حرف میزند بدون اینکه نامی از فوتبال ببرد مشخص است که سمت و سوی فرهنگی ورزش ما به کجاست!
واژه فرهنگ در ورزش ما هر روز نسبت به روز گذشته غریب و غریبتر میشود. ورزشکاران جوان ما باید چه کسی را الگوی رفتاری و منش پهلوانی خود قرار بدهند تا در میدان مبارزه به یاد آن الگوها و رفتارهای شاخص و درخشان باشند؟!
دیگر نشانی از پوریای ولی واقعی در ورزش ایران نیست کسی که خود را ضعیف نشان بدهد تا حریفش بخاطر دعای خیر مادر برنده شود. اکنون حتی به انواع و اقسام روشهای معقول و غیرمعقول سعی در زمین زدن حریف دارند!
علی دایی و محمد مایلیکهن حتی در کنار زمین چمن سبز فوتبال و مقابل چشمان شاگرداشان در زمین سبز چیزی نمانده که دست به یقه شوند؟ «پوریای ولی» پیشکش! رفتار ورزشی آن هم از نوع حرفهای را نشان شاگردانتان بدهید نه اینکه کنار زمین سرهم فریاد بکشید!
وزیر ورزش و جوانان هم خیلی راحت از فساد می گوید و اینکه البته منفعل است. آقای وزیر اگر فدراسیونی فساد و تبانی دارد چرا با آن از راه قانونی برخورد نمیکنید؟ چرا آن را در رسانهها جار میزنید؟ اگر مدرک دارید که حتما هم برای حرفتان مدارک مستند و محکمه پسند دارید که یک فدراسیون را متهم به فساد میکنید و خود را منفعل مینامید، در این اتفاق چه کسی را مقصر میدانید؟
آقای وزیر! چرا با مدارک محکمه پسند با مفسدان ورزشی برخورد نمیکنید و اگر بر فرض محال و خدایی ناکرده مدرک برای حرفتان ندارید... نمیتوانیم جمله را تمام کنیم چون خودمان هم نمیتوانیم باور کنیم که وزیر ورزش یک کشور بدون مدرک حرف بزند.
در این کارزار آنچه قربانی میشود همان منش و گفتار پهلوانی اول این نوشته است. همان منش پهلوانان بزرگی چون پوریای ولی و جهان پهلوان تختی، که اکنون دیگر یاد و خاطرهای از آن باقی مانده است. به راستی متولی حفاظت از گفتار ومنش پهلوانی در ورزش ما کیست؟! چرا همه یا به فکر عنوان قهرمانی هستند یا انگشتهای اتهام را نسبت به هم نشانه رفتهاند و همدیگر را متهم میکنند حال چه با مدرک چی بیمدرک مثل مایلی کهن که به زندان رفتنش باعث شد روز سیاه ورزش و فوتبال ایران رقم بخورد.
انگار یادمان رفته که ما میراثدار بزرگانی چون پوریا ولیها بودهایم. امروز بیتعارف روز تشیع جنازه فرهنگ و گفتار پهلوانی در ورزش ایران بود. 20 آبان را باید روز ادبیات سخیف ورزش ایران نامگذاری کرد.
نمیخواهیم عینک بدبینی به چشممان بزنیم و بگوییم که مرام، منش و گفتار پهلوانی در این سرزمین مرده است اما بدون عینک بدبینی هم نمیتوانیم خیلی نشانههای بارز و مشخصی از پهلوانهای با مرام گذشته ببینیم. ورزش قهرمانی و حرفهای انگار میخواهد همه چیز را ببلعد و برود.
در این روزگار ورزش حرفهای؛ انگار فقط قهرمان زنده را عشق است! مدال و جام قهرمانی مهم است نه رفتار و منش و گفتار پهلوانی که این روزها به آن بازی جوانمردانه هم میگویند!
انگار شعار بازی جوانمردانه در به اوت زدن یک توپ هنگام مصدومیت بازیکن حریف خلاصه شده است، تازه بر سر همین حداقل رفتار جوانمردانه و پهلوانی! هم همواره جنگ و جدل به راه میافتد.
نتیجه همین ورزش و ورزشکاران حرفهای ادبیاتی سخیف میشود. ستارههای کاغذی و قلابی که فقط روی جلد روزنامهها و نشریات و در رسانههای تصویری زیبا و دلربا و بامرام جلوه میکنند و از نزدیک نمیتوانی تحملشان کنی...
از بازیکنان جوانی که تازه سری در سرها درآوردهاند گرفته تا سرمربی ریش و مو سفید کرده در فوتبال همه و همه با ادبیاتی تهاجمی، پرخاشگر و اتهام زننده صحبت میکنند. انگار نه انگار اینها سرشناسان ورزش ایران هستند.
بازیکنی که چهار مصاحبه و چند عکس قدو نیمقدش در روزنامهها منتشر شده خیلی راحت چشمانش را بر روی کسوت مربیاش میبندد و هرچه بر زبانش میآید میگوید! شاید او شاگرد زرنگی است و نباید خیلی به این بازیکن خرده گرفت چون وقتی او میبیند بزرگان این فوتبال مثل محمد مایلیکهن، علی دایی بارها در رسانهها به هم میتازند و حتی به خصوصیترین رازهای زندگی یکدیگر هم رحم نمیکنند.
زمانی که این دوبزرگوار که هر دو اتفاقا سرمربیان تیم ملی هم بودهاند مدام از زمین و زمان انتقاد میکنند با یک برد و یک باخت به همه میتازند از ریش مدیرعامل باشگاه گرفته تا معاملههای زیرمیزی و روی میزی یکدیگر چه توقعی میتوان از بازیکنان جوان داشت؟
امروز 20 آبان ماه روز سیاهی برای فوتبال ایران است. روزی که یک مربی به اتهام ادبیات غیر ورزشیاش به حکم قانون روانه زندان شد.یک قهرمان یک معلم یک مربی به خاطر اظهارات بدون مدرکش زندانی شد.
او حتی به زندان رفتنش را افتخار میداند و از ماموران خواست به او دستبند بزنند ؛ شاید برای اینکه عکسهای فردای روزنامهها اکشنتر باشد!
قصد حمله و تخریب به مایلیکهن و دفاع از علی دایی را نداریم اما مگر نه اینکه مجازات و تنبیه برای اصلاح است اما متاسفیم که میبینیم حتی از زندان و مجازات هم به گونهای دیگر استقبال میشود؛ میگوید «کتاب خاطرات زندانم پرفروش خواهد شد!»
امروز روز سیاه فوتبال ایران است و دیگر نیازی به عینک سیاه و بدبینی نیست چون این سیاهی در فوتبال ایران از روز روشنتر است!
شاید ورزش ایران نیاز به بازنگری دارد. وقتی وزیر ورزش که فرد اول اجرایی ورزش ایران است و اتفاقا از کشتیگیران با سابقه بوده به فدارسیون فوتبال در رسانهها با نیش و کنایه حرف میزند و از تبانی، فساد و زد و بند حرف میزند بدون اینکه نامی از فوتبال ببرد مشخص است که سمت و سوی فرهنگی ورزش ما به کجاست!
واژه فرهنگ در ورزش ما هر روز نسبت به روز گذشته غریب و غریبتر میشود. ورزشکاران جوان ما باید چه کسی را الگوی رفتاری و منش پهلوانی خود قرار بدهند تا در میدان مبارزه به یاد آن الگوها و رفتارهای شاخص و درخشان باشند؟!
دیگر نشانی از پوریای ولی واقعی در ورزش ایران نیست کسی که خود را ضعیف نشان بدهد تا حریفش بخاطر دعای خیر مادر برنده شود. اکنون حتی به انواع و اقسام روشهای معقول و غیرمعقول سعی در زمین زدن حریف دارند!
علی دایی و محمد مایلیکهن حتی در کنار زمین چمن سبز فوتبال و مقابل چشمان شاگرداشان در زمین سبز چیزی نمانده که دست به یقه شوند؟ «پوریای ولی» پیشکش! رفتار ورزشی آن هم از نوع حرفهای را نشان شاگردانتان بدهید نه اینکه کنار زمین سرهم فریاد بکشید!
وزیر ورزش و جوانان هم خیلی راحت از فساد می گوید و اینکه البته منفعل است. آقای وزیر اگر فدراسیونی فساد و تبانی دارد چرا با آن از راه قانونی برخورد نمیکنید؟ چرا آن را در رسانهها جار میزنید؟ اگر مدرک دارید که حتما هم برای حرفتان مدارک مستند و محکمه پسند دارید که یک فدراسیون را متهم به فساد میکنید و خود را منفعل مینامید، در این اتفاق چه کسی را مقصر میدانید؟
آقای وزیر! چرا با مدارک محکمه پسند با مفسدان ورزشی برخورد نمیکنید و اگر بر فرض محال و خدایی ناکرده مدرک برای حرفتان ندارید... نمیتوانیم جمله را تمام کنیم چون خودمان هم نمیتوانیم باور کنیم که وزیر ورزش یک کشور بدون مدرک حرف بزند.
در این کارزار آنچه قربانی میشود همان منش و گفتار پهلوانی اول این نوشته است. همان منش پهلوانان بزرگی چون پوریای ولی و جهان پهلوان تختی، که اکنون دیگر یاد و خاطرهای از آن باقی مانده است. به راستی متولی حفاظت از گفتار ومنش پهلوانی در ورزش ما کیست؟! چرا همه یا به فکر عنوان قهرمانی هستند یا انگشتهای اتهام را نسبت به هم نشانه رفتهاند و همدیگر را متهم میکنند حال چه با مدرک چی بیمدرک مثل مایلی کهن که به زندان رفتنش باعث شد روز سیاه ورزش و فوتبال ایران رقم بخورد.
انگار یادمان رفته که ما میراثدار بزرگانی چون پوریا ولیها بودهایم. امروز بیتعارف روز تشیع جنازه فرهنگ و گفتار پهلوانی در ورزش ایران بود. 20 آبان را باید روز ادبیات سخیف ورزش ایران نامگذاری کرد.